معرفی کتابهایی که باید قبل از مرگ خواند
کتابها، چنان قدرتی دارند که به یک آن، ما را از جایمان، در یک پروژهی سخت کاری یا روابط اجتماعی فرسایشی، جدا کنند و به سرزمینی ببرند که نوید آرامش یا هیجان میدهد. از فراز و نشیبهای مطمئن داستانهای کلاسیک انگلیسی مثل غرور و تعصب گرفته، تا وحشت رخنه کرده در راهروهای وزارت عشق در رمان ۱۹۸۴. سوال اینجاست که اگر تا به حال سراغ کتابها نرفتهایم یا دل ندادهایم به غرق شدن در جریانشان، باید از کجا شروع کنیم؟ شاید اولین کاری که باید انجام دهیم، پیدا کردن یک لیست راهنما از کتابهایی است که آنقدر تاثیرگذار بودهاند که همیشه در لیست بهترینهای مردم در سراسر تاریخ ادبیات قرار گرفتهاند و باید آنها را خواند.
قصهی «صد سال تنهایی» (گابریل گارسیا مارکز)
داستان جادویی و پر رمز و راز شش نسل از خانوادهی بوئندیا ور دل روستایی اعجابانگیز به نام ماکوندو، در حالی روایت میشود که اتفاقات و شخصیتهای آن به قدری واقعی و قابل لمسند که وقتی کسی ناپدید میشود یا پرواز میکند و به آسمان میرود، همه چیز طبیعی به نظر میرسد.
راهی برای «کشتن مرغ مینا» (هارپر لی)
اتیکاس فینچ، وکیلی سفید پوست است که به خاطر تعهد کاری و قلب رئوفی که دارد، در برابر جامعهی خود میایستد و وکالت مردی سیاه پوست را به عهده میگیرد که به ناحق، متهم شده است. در این مسیر، مردم شهر با او همراه نمیشوند. او، در کنار معصومیت میایستد. معصومیتی که نماد آن در این کتاب، مرغ مقلد است و کشتن آن، گناهی بزرگ.
در معیت آقای دارسی با «غرور و تعصب» (جین آستن)
یکی از کتابهایی که باید پیش از مرگ خواند ، غرور و تعصب است. کتابی درباره ماجرای دختر سرکش و جذاب و در عین حال عجیب و غریب خانوادهی بنت، که بر خلاف عرف آن روز جامعه و تلاش بی حد و حصر مادرش، پی پیدا کردن همسری برای خود نیست و همین، او را درگیر عشق پر فراز و نشیب آقای دارسی میکند که مردی است به ظاهر خودپسند، مغرور و بدون شک متمول.
پیش چشم برادر بزرگ در «۱۹۸۴»(جرج اورول)
۱۹۸۴ تقریبا پای ثابت همه لیستهای پیشنهادی برای خواندن کتاب است. اینبار هم در لیست ۴۰ کتابی که پیش از مرگ باید خواند قرار گرفته است. جهان به کلی تغییر کرده و به فضایی امنیتی و ترسناک تبدیل شده است. ارزشهای سفت و سخت و البته مجازاتهای سفت و سخت. دیگر نه تنها مخالفت علنی با برادر بزرگ جرم محسوب میشود، که حتی فکر مخالفت هم با مجازات سنگینی همراه است. پلیس ذهن همه جا را زیر نظر دارد و حتی عشق را به عنوان عنصری مبتذل، برنمیتابد.
«گتسبی بزرگ» کیست؟ (اسکات فیتز جرالد)
گتسبی بزرگ، به خاطر مهمانیهای عظیم و باشکوهی معروف است که هر یکشنبه در خانهاش برگزار میکند. او که معلوم نیست از چه طریقی صاحب این حجم از ثروت شده، امیدوار است تا در یکی از این مهمانیها، به طور اتفاقی، معشوقهی سالیانش را ببیند که حالا همسر مردی دیگر است.
آقای «دراکولا» (برام استوکر)
ماجرای مرد متمولی که در قلعهای ترسناک زندگی میکند و گفته میشود خون انسانها را می مکد و از آن تغذیه میکند.
خانم معلمی به نام «جین ایر» (شارلوت برونته)
دختری فقیر و تنها که تحت آموزشهای سختگیرانه در مدرسهای شبانه روزی بزرگ شده، حالا در خانهی مردی متمول، معلم سرخانه میشود. او که عاشق مرد است، متوجه میشود که او، پیش از این همسری داشته که حالا دیوانه شده و در طبقی بالای عمارت، زندگی میکند. اما این تازه آغاز ماجرا است.
رسیدن به «آرزوهای بزرگ»(چارلز دیکنز)
پسرکی فقیر به نام پیپ، به خاطر عشق پر سوز و گدازی که به دختر خواندهی صاحب کارش، خانم هاویشام، پیدا کرده، سرشار از آرزوهای بزرگی میشود که او را به پایتخت و یادگیری آداب اشراف میکشاند. او فکر میکند که اگر زندگی ثروتمندان را تمام و کمال بیاموزد، استلا، به عشق او پاسخ خواهد گفت. اما ماجرا به این سادگی نیست. این داستان، بخش زیادی از مسائل اجتماعی جامعهی انگلستان را در قالب ماجراهای خود، بازمینمایاند.
برچسب: ،